loading...
اللهم عجل لویک الفرج
انصار المهدی(عج) بازدید : 41 سه شنبه 14 خرداد 1392 نظرات (0)

با این که مسأله ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در میان دانشمندان اهل سنّت، مشهور و معروف است و عدّه زیادى از بزرگان آنها، اعتراف کرده اند که احادیث مزبور از احادیث مشهور و متواتر است، برخى از متعصّبان ایشان، موضوع بدین روشنى را مخدوش نموده، و تعداد بسیار معدودى از آنها مانند احمد امین مصرى در کتاب «المهدى و المهدویّة فی الإسلام»، سعد محمّد حسن در کتاب «المهدیّة فی الإسلام»، فرید وجدى در کتاب «دائرة المعارف» ماده «سلم» و طنطاوى در «تفسیر الجواهر» و محمّد عبداللّه عنان در کتاب «مواقف حاسمه»

برای مطالعه ادامه ی مطلب را کلیک کنید.

مسأله مهدویّت با دیده تردید و انکار نگریسته و تمام مطالب کتاب هاى بزرگان و مفاخر خود را نادیده گرفته اند تا جایى که اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)را افسانه اى پنداشته اند که تنها «شیعه» به آن معتقد است، و گویى اصلاً اهل سنّت در این باره نظرى ندارند!!

اینک براى روشن شدن اذهان خوانندگان عزیز، گفتار تنى چند از پیش قدمان مخالفان و منکران وجود حضرت مهدى(علیه السلام) را در اینجا مى آوریم تا معلوم شود که این عدّه معدود تا چه اندازه از حقّ و حقیقت دور، و حتّى از ضروریات مذهب و روش هم مسلکان خود نیز، بیگانه اند.

۱ ـ ابن حزم اندلسى و گمراهى عجیب!

نخستین کسى که در این راه پیش قدم شده است، ابن حزم اندلسى (متوفّاى سال ۴۵۶ هجرى) است. افکار این مرد سنّى عالِم نما، نسبت به وجود مقدّس مهدى منتظر(علیه السلام) و آنچه وى در کتاب «الفصل» خود نگاشته، و تهمت هایى که به پسر امام حسن عسکرى(علیه السلام) وارد ساخته است، منشأ انحراف گروهى دیگر، به خصوص نویسندگان سنّى معاصر، از قبیل احمد امین مصرى گردیده است.

ابن حجر عسقلانى، در کتاب «لسان المیزان» ذیل نام «ابن حزم» مى نویسد:

کلیه دانشمندان اهل سنّت که در عصر «ابن حزم» مى زیسته اند، او را تکفیر کردند. با این وصف، «ابن حزم» که مطرود هم مذهبان خود بوده است در کتاب «جمهرة انساب العرب» با گستاخى خاصّى راجع به امام حسن عسکرى(علیه السلام)» مى نویسد:

«حسن عسکرى، آخرین امام رافضیان است و او اولاد نداشت!! رافضیان ادّعا کردند که وى کنیزى به نام «صیقل» داشت، که بعد از مرگ وى پسرى آورد; ولى این دروغ است!!».( ۱ )

۲ ـ خطیب بغدادى

دوّمین نفرى که از ذکر نام حضرت مهدى(علیه السلام) خوددارى نموده و از او نامى نمى برد، خطیب بغدادى (متوفّاى سال ۴۶۳ هجرى) است. وى در «تاریخ بغداد»، آنجا که از امام حسن عسکرى(علیه السلام) نام مى برد بدون این که متذکر شود آن حضرت فرزندى داشته است، فقط مى نویسد: «ابومحمّد» الحسن بن على.( ۲ )

۳ ـ ابن کثیر شامى

ابن کثیر شامى (متوفّاى سال ۷۷۴ هجرى) در تاریخ معروف خود «البدایة والنهایة» در جلد یازدهم، ذیل حوادث سال ۲۵۴هجرى، فقط از امام دهم حضرت امام على النقى الهادى(علیه السلام) نام مى برد و مى گوید: وى پدر حسن بن على العسکرى است.( ۳ ) و حتّى از خود «امام حسن عسکرى(علیه السلام)» نیز مانند سایر علماى عصر، جداگانه نام نمى برد.

شگفت انگیزتر از گفتارهاى بى اساس و افکار بیمارگونه «ابن حزم» و همفکران وى، گفتار علاّمه سمنانى است که به قول جامى در کتاب «شواهد النبوّة» و قاضى حسین «دیار بکرى» در تاریخ «خمیس» مى گوید: محمّد بن الحسن العسکرى(علیه السلام)متولّد شد، و به مقام قطبیّت رسید و سپس وفات یافت!!( ۴ )

شگفت انگیزتر از گفتار علاّمه سمنانى، سخن حافظ ذهبى در «تاریخ اسلام» است که مى نویسد: محمّد بن الحسن، در سال ۲۵۸ ـ یا ۲۵۶ ـ هجرى متولّد شد، و دو سال بعد از پدرش زنده بود و بعد معدوم الاثر شد و معلوم نیست چگونه وفات یافت!( ۵ )

و شگفت انگیزتر از گفتار این دو تن، گفتار «ابن حجر هیثمى مکّى» است. وى با این که در کتاب «الصواعق المحرقه» در آنجایى که از ائمه اهل بیت(علیهم السلام) نام مى برد، بعد از شرح حال امام حسن عسکرى(علیه السلام) مى نویسد:

باقى نگذاشت مگر پسرش «ابوالقاسم محمّد الحجّه» و سنّ او هنگام وفات پدرش پنج سال بود و در این سنّ، خداوند به او حکمت بخشید، و او «قائم منتظر» نامیده مى شود.

با این حال در دنباله سخنان خود در همان کتاب مى گوید: گفته شده که وى در مدینه پنهان شد و از نظرها غایب گردید و معلوم نشد به کجا رفت!( ۶ )

رسوائى تا کجا؟

رسوایى این گروه به جایى رسیده است که محدّث بزرگ اهل سنّت «ملاّ على قارى» کتاب ویژه اى در ردّ آنها نوشته است، و کتابش را «الردّ على من حکم و قضى بأنّ المهدی الموعود جاء ومضى»( ۷ ) نامیده است.

اى کاش این متعصّبان گرفتار و عنودهاى لجوج، اندکى مى اندیشیدند و لااقل به روایاتى که درباره مهدى موعود(علیه السلام)، در کتب معتبر اهل سنّت وارد شده و ظهور مهدى موعود منتظر(علیه السلام)را در آخر الزمان دانسته است و نظریات گروهى از مشاهیر دانشمندانشان که در کتاب هاى خود از شخص محمّد بن الحسن العسکرى(علیه السلام) به عنوان حجّت قائم و مهدى نام برده و به وجود مقدّس امام زمان شیعه اعتراف نموده اند، مراجعه مى کردند تا این که در برابر محکمه تاریخ و وجدان هاى بیدار، و آزاد اندیشان منصف جهان، تا این اندازه سرافکنده و شرمسار و بى حیثیّت نمى شدند.

منبع: ظهور حضرت مهدى(ع) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان،سید اسد اللّه هاشمى شهیدى

پی نوشت ها:
۱ ـ ینابیع المودة، ج ۳، ص ۱۳۹، و در چاپ دیگر، ص ۴۷۲.

۲ ـ نور الابصار، ص ۱۸۵، طبع اجنو، دار الفکر، ۱۳۹۹ و ص ۳۴۲، طبع دار الجیل بیروت.

۳ ـ این جمله را فقط در اینجا مى بینیم، در صورتى که اکثر اهل سنّت نوشته اند که امام عصر(علیه السلام)وقتى به سن پنج سالگى رسید، پدرش وفات یافت، و او در همان سال (۲۶۰هجرى) در خانه اش غایب شد، و او به هنگام وفات پدرش پنج ساله بود.

۴ ـ امامت و مهدویّت، ج ۲، ص ۲۹۸، پاورقى.

۵ ـ دانشمندان عامّه و مهدى موعود، ص ۱۵۸.

۶ ـ سوره شورى، آیه ۲۳.

۷ ـ کشف الاستار، ص ۴۳ و در چاپ دیگر، ص ۷۵ ـ ۷۶.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • دانشنامه مهدویت
    نوای سایت
    آمار سایت
  • کل مطالب : 42
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 51
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 98
  • بازدید ماه : 94
  • بازدید سال : 2,038
  • بازدید کلی : 11,007
  • لحظه شمار غیبت
    log