loading...
اللهم عجل لویک الفرج
انصار المهدی(عج) بازدید : 34 چهارشنبه 29 آذر 1391 نظرات (0)

امام مهدي (عج) کيست؟ پدرش امام حسن فرزند علي ، فرزند محمد ، فرزند موسي ، فرزند جعفر ، فرزند محمد ، فرزند علي ، فرزند حسين ، فرزند علي بن ابيطالب (درود خداوند بر تمامي آنان باد) بود و مادرش کنيزي ترک و از سلاله...

پدرش امام حسن فرزند علي ، فرزند محمد ، فرزند موسي ، فرزند جعفر ، فرزند محمد ، فرزند علي ، فرزند حسين ، فرزند علي بن ابيطالب (درود خداوند بر تمامي آنان باد) بود و مادرش کنيزي ترک و از سلاله پاکي بود که با اوصياي عيسي بن مريم پيوند مي يافت . نام اين کنيز ، نرجس يا صيقل بود . او پيش از ازدواج با امام حسن (ع) در کشور خود ، به خاطر خوابي که ديده بود ، اسلام آورد و هنگامي که طلايه داران سپاه اسلام به ديارش هجوم بردند خود را تسليم آنان کرد تا تقدير ، او را به خانه امام عسکري بياورد و مادر حجت خدا گردد .

ميلاد امام مهدي 
در شب نيمه شعبان سال 255 و يا 256 هجري و در شهر سامراء پايتخت خلافت در روزگار معتصم عباسي ، امام مهدي چشم به جهان گشود . 
ولادت او را شواهدي بود که نشان مي داد خداوند براي اين نوزاد با سعادت چه اثري بر زندگي بشر مقدر نموده است .
اجازه دهيد با هم به سخنان حکيمه دختر امام جواد و عمه امام حسن گوش فرا دهيم و ماجرا ولادت آن حضرت را از زبان او بشنويم : 
امام حسن عسکري مرا خواست و گفت : 
حکيمه ! امشب نزد ما افطار کن . امشب نيمه شعبان است و خداوند تبارک و تعالي حجت را در اين شب آشکار فرمايد . او حجت خدا بر زمين است . 
حکميه گويد : پرسيدم مادر اين نوزاد کيست؟ فرمود : نرجس . 
گفتم : فدايت گردم! نشاني از حمل ، در نرجس نمي بينم . فرمود: همين است که با تو گفتم . 
حکيمه گويد : به خانه آن حضرت آمده ، سلام دادم و نشستم . نرجس آمد ، کفش از پاي من درآورد و گفت : اي بانوي من و بانوي خانواده ام امشب چگونه ام؟ به او گفتم : تو بانوي من و بانوي خانواده مني . گفت : چنين نيست . سپس گفت : عمه چه شده است؟ به او گفتم : خداوند متعال امشب تو را فرزندي عطا خواهد کرد که در دنيا و آخرت سرور است ... 
حکيمه گويد : نرجس ، از شنيدن اين سخن خجل شد و شرم کرد . چون نماز شام را گزاردم ، افطار کردم به بستر رفته ، خوابيدم . نيمه شب براي خواندن نماز شب از جا برخاستم . نرجس خفته بود و نشاني از وضع حمل نداشت . نمازگزاردم و به تعقيبات نماز پرداختم و آنگاه دوباره خوابيدم . پس از لحظه اي مضطرب برخاستم و او را ديدم که خوابيده ، سپس برخاست و نماز گزارد و خوابيد . حکيمه گويد ؛ براي آنکه ببينم سپيده دميده يا نه ، بيرون آمدم . ديدم که هنوز فجر اول است . نرجس خفته بود . درباره سخن امام حسن (ع) دچار ترديد شدم که ناگاه

حضرت از جايي که نشسته بود با صداي بلند به من بانگ زد : «عمه شتاب مکن! هنگام وعده نزديک است». حکيمه گويد : نشستم و سوره هاي «سجده» و «ياسين» را قرائت کردم . در اين حال بودم که ناگهان نرجس مضطرب از خواب بيدار شد . به طرف او جستم و نام خدا را بر او بردم و آنگاه پرسيدم : آيا چيزي احساس مي کني؟ گفت : آري عمه . گفتم : روح و قلب خود را قوي نگه دار . اين همان چيزي است که با تو گفته بودم . مرا سستي فرا گرفت و او را زايمان . ناگهان متوجه صداي سرورم امام زمان شدم . پرده از نرجس برداشتم . ديدم نوزاد به دنيا آمده و سجده گاههاي خويش را بر زمين نهاده و در حال سجده است . او را در آغوش گرفتم . ديدم (بر خلاف ساير نوزادان) تميز و پاکيزه است . 
در اين هنگام امام عسکري مرا بانگ زد : عمه!‌ پسرم را نزد من بياور . او را خدمت امام (ع) بردم . امام با دست ، زير رانها و پشت بچه را گرفت و پاهاي او را روي سينه خود گذارد و سپس زبان در دهانش گردانيد و دست بر چشمان و مفصلهاي بدن نوزاد کشيد . (کمال الدين- صدوق، ج 2، ص 99)


پس از ولايت اين کودک ، امام حسن عسکري آداب و رسوم تولد را به تفصيلي که در زير مي آيد به اجرا گذارد . 
ده هزار رطل نان (رطل واحد وزن و تقريبا برابر با 84 مثقال است) و ده هزار رطل گوشت براي او صدقه داد و سيصد گوسفند نيز به خاطر او عقيقه کرد و از روز تولد نوزاد آنها را براي بني هاشم و شيعيان فرستاد . سپس ياران خاص خويش را از ولادت فرزندش و اينکه او پس از ايشان امامت را عهده دار است ، آگهي داد و آنان را فرمود تا اين خبر را در ميان خود مخفي نگه دارند . از محمد بن حسن بن اسحاق قمي نقل است که گفت : چون امام زمان به دنيا آمد ، مولاي ما امام عسکري نامه اي به جدم احمد بن اسحاق نوشت که در آن به خط خويش که بدان نامه هاي خود را صادر مي فرمود ، نگاشته بود : 
«نوزاد به دنيا آمد . بايد اين خبر پيش تو پنهان بماند و ديگر مردمان از آن اطلاعي نداشته باشند . ما کسي را از خبر ولادت او آگاه نمي کنيم مگر خويشاوند نزديک را به خاطر خويشاوندي ، و دوست را به خاطر ولايتش . دوست داشتيم اين خبر را نيز به تو اعلام کنيم تا خداوند همچنانکه ما را بدان مسرور ساخت ، تو را نيز از شنيدن آن شاد و خوشحال سازد . والسلام».(کمال الدين – صدوق، ص 158-138)
از ابراهيم ، صحابي امام حسن عسکري نقل است که گفت : 
«مولايم امام عسکري (ع) چهار قوچ برايم فرستاد و نامه اي نيز به من نوشت (بدين مضمون) . 
بسم الله الرحمن الرحيم . اين قوچها به خاطر (ولادت) فرزندم محمد المهدي است . از آنها با لذت بخور و هر که از شيعيان ما را ديدي بدو نيز بخوران» (بحارالانوار، ج 51 ، ص 2-3)

پنهان بودن ميلاد حجت الله 
ولادت امام زمان (ع) بدين گونه انجام پذيرفت و به خاطر شرايط سياسي آن دوران در زير پرده کتمان پوشيده ماند . امام حسن عسکري (ع) تولد فرزند خودش را جز با اصحاب خاص خود در ميان ننهاد . در روايتي از کتاب غيبت ، از عده اي از اصحاب امام عسکري نقل شده است که گفتند : 
«نزد امام عسکري (ع) گرد آمده بوديم و از وي درباره حجت و پيشواي پس از او پرسش مي کرديم . در مجلس او چهل مرد حضور داشتند . عثمان بن سعيد بن عمر عمري در برابر آن حضرت برپا خاست و گفت : فرزند رسول خدا ! مي خواهم درباره مطلبي از شما سوال کنم که خود بدان داناتر از مني . امام به او فرمود : بنشين عثمان! عثمان ناراحت و خشمگين برخاست تا خارج شود . اما آن حضرت فرمود : کسي بيرون نرود . هيچ کدام از ما بيرون نرفتيم . تا پس از ساعتي که امام ، عثمان را با صداي رسا ندا داد . عثمان روي پاهايش برخاست . امام فرمود : آيا شما را به خاطر مطلبي که آمده ايد ، آگهي دهم؟ همه گفتند : آري اي فرزند رسول خدا! فرمود : شما آمده ايد تا درباره حجت پس از من سوال کنيد : 
همه گفتند : آري. ناگهان پسري را ديديم مثل پاره ماه ، شبيه تر از هر کسي به امام عسکري! فرمود : اين پس از من پيشواي شماست جانشين من بر شما . او را فرمان بريد و پس از من به تفرقه دچار نشويد که در دين خويش به هلاکت افتيد . بدانيد که شما پس از اين روز او را نخواهيد ديد تا عمرش کامل گردد . از عثمان بن سعيد آنچه را مي گويد بپذيرید و فرمان او را اطاعت کنيد که او جانشين امام شماست و کار به دست اوست».( اثبات الهداه- حر عاملي، ج 7، ص 52) 

 

منبع پایگاه جامع عاشورا

ارسال نظر برای این مطلب

نظرات برای این پست غیر فعال میباشد .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • دانشنامه مهدویت
    نوای سایت
    آمار سایت
  • کل مطالب : 42
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 46
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 93
  • بازدید ماه : 89
  • بازدید سال : 2,033
  • بازدید کلی : 11,002
  • لحظه شمار غیبت
    log